زهرا بیگی نژاد در گفتگو با گزارشگران برترگفت : تهران، شهری است که در ظاهر مدرن و در باطن آسیبپذیر است.کلانشهری که برجهایش هر روز بالاتر میروند، اما زمین زیر پایش ترک برداشته از بیتوجهی و مدیریت تکهتکه شهری .
در شهری که میلیاردها تومان صرف نماهای لوکس میشود، هنوز دهها هزار خانواده در ساختمانهایی زندگی میکنند که با یک لرزش، یک جرقه یا یک باران سنگین میتوانند فرو بریزند. در حالی که تنها یک زلزله متوسط میتواند دهها محله را به ویرانه بدل کند. .طبق آمار رسمی شهرداری، بیش از ۱۵ هزار ساختمان ناایمن در تهران وجود دارد، از جمله بیمارستانها، مدارس، مراکز تجاری و اداری.بیش از ۱۰۰ ساختمان در وضعیت بسیار پرخطر قرار دارند و هنوز هم مورد استفاده روزمرهاند.
این پژوهشگر حوزه شهر سازی د رادامه افزود : مسأله فقط عمر ساختمان نیست، بلکه نوع ساخت و نظارت است.در بسیاری از مناطق حتی پروژههای نوساز، بدون رعایت کامل آییننامه ۲۸۰۰ یا بدون آزمایش سازهای به بهرهبرداری رسیدهاند.بلکه آینده ای برای آیندگان است.
بیش از ۱۲۹ ساختمان بسیار پرخطر و حدود ۱۵ هزار ساختمان با سطح ایمنی پایین در پایتخت شناسایی شدهاند.این آمار شامل ساختمانهای تجاری، اداری، درمانی، مسکونی و حتی آموزشی است.
منطقه ۱۲، ۱۷، ۱۰ و ۲۰ بیشترین سهم از ساختمانهای ناایمن را دارند، در حالی که حتی در مناطق شمالی شهر نیز بناهای نوساز با ایرادات سازهای گزارش شده است.اما نکته تکاندهندهتر آن است که بیش از ۷۰ درصد این ساختمانها فعالاند و هر روز شهروندان در آنها مشغول زندگی یا کار هستند.
درادامه افزود که : در تهران، ناایمنی تبدیل به بخشی از زندگی روزمره شده است؛سیمهای برق لخت در ورودی مغازهها، بالکنهای زنگزده، آسانسورهای غیراستاندارد و ساختمانهایی که پس از هر زلزله فقط بهسازی و نوسازی میشوند.
فرهنگ ایمنی، در میان مردم و مدیران شهری، هنوز نهادینه نشده است.ما بحران را فقط وقتی میبینیم که فاجعه رخ دهد، نه قبل از آن.اما واقعیت این است که تهران در وضعیت «پیش از بحران دائمی» است شهری که هر لحظه ممکن است فاجعهای تازه در آن آغاز شود.
تهران امروز، ایمنی یک «هزینه اضافی» تلقی میشود نه الزام.سازندگان کوچکمقیاس، برای کاهش هزینهها از کیفیت مصالح یا نظارت میکاهند.در حالی که در کشورهای توسعهیافته، بدون بیمه ایمنی سازه و تأیید فنی مرحلهبهمرحله، هیچ ساختمان مسکونی به بهرهبرداری نمیرسد.در واقع، ناایمنی از نقشه شروع میشود، نه از دیوار ترکخورده. در نظام ساختوساز تهران، نظارت فنی اغلب به امضای صوری تبدیل شده است.مهندسان ناظر درگیر حجم بالای پروژهها و ساختار ناکارآمد اداری هستند.از سوی دیگر، سازندگان برای سود بیشتر، مصالح ارزانتر و زمان کمتر را انتخاب میکنند.شهرداری هم در بسیاری از موارد، از مرحلهی طراحی تا بهرهبرداری، نظارت واقعی و مستمر ندارد.نتیجهی این چرخه معیوب، انبوهی از ساختمانهای با ظاهر مجاز و باطن ناایمن است.
تهران روی پنج گسل فعال نشسته است، اما برنامهی واقعی برای آمادگی در برابر زلزله هنوز در مرحلهی طرح باقی مانده.پژوهشهای سال ۱۴۰۳ مرکز تحقیقات راه و شهرسازی نشان میدهد که در صورت زلزلهای با بزرگی ۶/۵ ریشتر، حدود ۳۰ درصد سازههای مسکونی تهران دچار آسیب جدی یا فروپاشی کامل خواهند شد.
و در خاتمه راهکارهای گذر از این بحران را ابنگونه مطرح کرد :
. ایجاد سامانه ملی ایمنی ساختمانها با پایش هوشمند وضعیت سازه و تأسیسات.
. الزام بیمه ایمنی و مسئولیت حرفهای مهندسان ناظر.
. آموزش عمومی و تمرین سالانه تخلیه اضطراری در ساختمانهای پرجمعیت.
. نوسازی هوشمند بافتهای فرسوده بر پایه مدلهای معماری تابآور.
. همافزایی بین شهرداری، سازمان نظام مهندسی و سازمان آتشنشانی در قالب کمیته ایمنی شهری .
یکی از بزرگترین مشکلات موجود، فاصله میان تشخیص خطر و اقدام واقعی است.شهرداری تهران فهرست ساختمانهای پرخطر را دارد، اما ملاحظات حقوقی، اقتصادی و اجتماعی مانع از برخورد قاطع شده است.در بسیاری از موارد، مالکین از ورود نیروهای ایمنی برای پایش ساختمان جلوگیری میکنند.
بنابراین، راهحل نه صرفاً در شناسایی، بلکه در نهادینهسازی فرهنگ ایمنی و اصلاح ساختار مدیریت شهری است.
تهران شهری است که با هر بار باران، آتش یا لرزش، به ما یادآوری میکند که هنوز آماده نیستیم.ناایمنی فقط ضعف فنی نیست؛ بحران فرهنگی و مدیریتی است.هر روز تأخیر در ایمنسازی، بهای سنگینی دارد بهایی که نه از بودجه شهرداری، بلکه از جان مردم پرداخت میشود.شهر ایمن، حاصل تصمیم شجاعانه است، نه وعدههای مکرر.تهران باید از مرحله هشدار عبور کند؛ تا دیر نشده است.شهری که در آن هر برج نوساز، اگر نظارت نداشته باشد، میتواند پلاسکوی بعدی باشد.بحران ناایمنی، آینهی تمامنمای ضعف ما در برنامهریزی شهری است.تهران نیاز به بازسازی دارد، اما نه فقط از جنس بتن؛از جنس اعتماد، مسئولیت و شجاعت مدیریتی.اگر امروز تصمیم نگیریم، فردا شاید دیگر شهری برای تصمیمگرفتن نماند.
























