با آغاز دور دوم ریاستجمهوری دونالد ترامپ از ژانویه ۲۰۲۵، مواضع شدیداللحن و تهدیدهای نظامی علیه ایران به بخش جداییناپذیر سیاست خارجی آمریکا تبدیل شده است. ترامپ که پیش از بازگشت، دولت بایدن را به ناتوانی در مدیریت تنشها در خاورمیانه متهم میکرد، اکنون خود به تهدید مکرر ایران پرداخته و در سخنان اخیر خود اعلام کرد در صورت عدم دستیابی به توافق هستهای، ایران را بمباران خواهد کرد؛ گفتهای که به شدت تنشها را افزایش داده است.
ایران اما با تکیه بر توان دفاعی و دیپلماسی، آماده پاسخگویی است و مقامات ارشد کشور بر آمادگی برای هر سناریو تاکید دارند. سخنگوی وزارت امور خارجه، اسماعیل بقایی، این تهدیدها را نقض صریح حقوق بینالملل و منشور سازمان ملل متحد خواند و هشدار داد که هر تعرضی با پاسخ سریع و قاطع ایران مواجه خواهد شد.
این تهدیدها از سوی برخی کشورها از جمله روسیه، چین و کوبا محکوم و درباره عواقب آنها هشدار داده شده است. کشورهای خلیج فارس نیز به خطرناک بودن این وضعیت اذعان دارند و برخی از آنها نسبت به استفاده آمریکا از پایگاههای هوایی خود برای حمله به ایران هشدار دادهاند.
در چنین فضای پرتنشی، نشستهای کابینه فرانسه و دیگر کشورهای اروپایی نیز به بررسی سیاستهای مربوط به ایران و تحریمها اختصاص یافته و چالشهای جدی در سیاستهای مشترک علیه ایران دیده میشود.
از منظر حقوق بینالملل، تهدید نظامی بدون مجوز شورای امنیت سازمان ملل، نقض قوانین بینالمللی است و مقامات ایران ضمن اعلام پایبندی به حق صلحآمیز هستهای، خواستار حل مسائل از مسیر دیپلماسی و مذاکره هستند.
هشدار رهبر انقلاب درباره ماجراجوییهای احتمالی آمریکا و تاکید بر واکنش متقابل، به همراه واکنشهای قاطع گروههای مقاومت، نمایانگر عزم ایران برای مواجهه با هرگونه تجاوز است.
این تحولات میتواند علاوه بر منطقه، اقتصاد جهانی را نیز تحت تأثیر قرار دهد؛ اختلال در صادرات نفت خلیج فارس، افزایش قیمتها و تورم، پیامدهای منفی برای جهان به همراه خواهد داشت.
در نهایت، فضای سیاسی در آمریکا نیز یکدست نیست و برخی فرماندهان و سیاستمداران از پیامدهای خطیر جنگ با ایران هشدار دادهاند. در این میدان پرتلاطم، تصمیم نهایی برای مسیر پیشرو بر عهده دونالد ترامپ است؛ انتخابی که تبعات آن نه فقط برای ایران و آمریکا، بلکه برای کل جهان بسیار تعیینکننده خواهد بود.
























